داروگ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟!

داروگ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟!

۴ مطلب با موضوع «حال خوب:)» ثبت شده است

بزرگ ک شدم یاد گرفتم وقتی تحمل عقایدشان را ندارم کنارشان بگذارم، این شد ک هیچکس برایم نماند

امشب حالم واقعا بد بود، حس میکردم هیچ جوره شب تمام نمیشود...

دوست دوران بچگی امد پرسید ک چرا بیدارم، گفتم خوب نیستم، حرف زدیم و گفت ک چقدر دلخورست از من، ک چقدر یکدنده‌ام، ک چقدر دلتنگم شده، گفت از خاطرات بچگی، از دیوانه بازی هایمان، از اینک تو کف فلانی بودیم، گفتیم و خودمان را مسخره کردیم و خندیدیم و فهمیدم ک چقدر شیرینست دغدغه یکنفر بودن، چقدر شیرینست ک هیچوقت از یاد کسانی نرویم ک دوستمان دارد، چقدر شرینست تا چهار صبح با یک دوست خیلی قدیمی حرف زدن حتی در این اینستای لعنتی... چقدر ارزشمندند انهایی ک مارا بی هیچ دلیلی دوست دارند، حتی اگر یکدنده باشیم، حتی اگر ولشان کرده باشیم...

پ‌ن: هنوز هم این سوال هست ک ادم ها بر چه اساسی باید کنارمان باشند؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۳:۵۸
میم. طرار

اینک من یک ادم متفاوتم ایجاب میکند ادای شکست خورده هارا درنیاورم (پست های قبلی پاک شد:))

حال من انقدر خوب است ک اگر  فکر کنم امروز باران فقط ب خاطر من امد خودشیفتگی محسوبش نکنید

این دیالوگ ها از فیلم جکی است، نمیدانم چقدر از اینجور فیلم ها دوست دارید اما ناتالی پورتمن فوق‌العاده ی من در ان نقش اصلی بود پس پیشنهاد میدهم ببینید:

شاید تاریکی هرگز از بین نره اما همیشه انقدر رو دلت سنگینی نمیکنه...

دو دسته زن وجود داره: زنایی ک دنبال قدرت در جهانن و زنایی ک دنبال قدرت تو تخت خوابن

حرفای کشیشک اخر فیلمو واقعا دوس داشتم..


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۳۰
میم. طرار

از فیلم لالا لند

ببینید

پر از حس های خوب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۹
میم. طرار

خیلی خسته بودم، خیلی

وحشتناک خابم میومد، اصاب نداشتم به هرکیم ک تو تلگرام بام همکلام میشد میپریدم:)

هیم (هی هم) ب خودم فوش میدادم ک چرا ول نمیکنم تلگرام و نمیخابم عاخه هیچ چیز جذابی نداش... 

مامانم اومد تو اتاقم... سرمو از گوشیم برنداشتم که ینی حوصله حرف زدن ندارم و اگ بد حرف زدم ناراحت شدی تقصیر خودته ک میدونی خستم میای تو اتاقم... گف برات عیدی خریدم... نگا ب پاکت ساربوک کردم فمیدم کتابه... هشت کتابو دراورد... یاد حافظم افتادم ک خیلی وخ پیش تولدم برام خریده بود: تقدیم ب مریم عزیزم (شما بخونید طرار) ک برایم تداعی کننده زیبایی، ارامش، عشق و صداقت است... 

خیلی وقت پیش دلم میخواس هشت کتابو میداشتم...

فک کنم اون تنها کسیه تو این دنیا ک دقیقا میدونه من کیم، هرچقدرم که باهم اختلاف دیدگاه داشته باشیم...

احتمالا من هرچیزی ک تو دنیا دارم مدیون اونم و گاهی فک میکنم خیلی باهوشه خیلی... و شجاع‌ترین ادمی ک تو زندگیم دیدم

ولی انکار نمیکنم ک با نظراتش مشکل اساسی دارم..!


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۱۹
میم. طرار