من یک زیادی متوهمم
اضطراب دارم, ب خودم میگم عادیه, قرص ضدتپش قلب میخورم, یکی ک خوردم میخام از خودم انتقام بگیرم دومی رم میخورم, بعد میخندم, چقد تو متوهمی دختر!!!!!!!!! کی بادوتا از اینا مرده ک تو دومیش باشی؟! سومیشم میخورم... ب خودم میگم دلت میخاد ترحم برانگیز باشی, این کارا فقط ب این خاطر ک دلت میخاد بقیه دلشون برات بسوزه... وگرن خودتم میدونی اینا هیچ قرص خاصی نیسن... مامان بسته قرصارو ک میبینه میگ امروز چن تا خوردی؟! انقد اینارو میخوری معتادشون میشیا... ها افرین طرار جان! ب هدفت رسیدی... یکی بهت توجه کرد... شدی طرار ترحم برانگیز... حالم خوب میشه... دیگ نگران چیزی نیسم... نمیدونم قرصا موفق شدن اضطرابمو تموم کنن یا اینک یکی دلش برام سوخته حالمو خوب کرده؟! چقدر من برا اکثر ادما(۹۹ درصدشون) نقش بازی کردم!!!! از خودم میپرسم دلیل این زیاده رویم اینه ک خیلی اصطراب دارم یا دلم میخواد ی اسیبی ب خودم زده باشم یا اینک دلم میخواد وقتی بسته قرصا تموم شد یکی بیاد بگ وااای چ زود تمومش کردی...
بعد میگم بیخیال روانی جان! این فقط پروپرانولول بیسته انقد فاز برندار متوهم... شونصد بار خودمو متوهم صدا میزنم تا ب این مغز لش بفهمونم زیادی برا همه چیز فلسفه بافی نکنه... خیلی سادس من دارم ی دوره پر استرسو میگذرونم! تمام! همه همینکارو میکنم... کاش میشد ادم باهاش بمیره! خدایا از شدت توهمات دخترا ۱۸ سال بکاه... رو مخن!