داروگ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟!

داروگ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟!

با کتاب و جزوه هات ور میرفتی, تحمل اینهمه سکوت برام مشکل بود گفتم:

" اینجارو ببین نوشته هر فرد ب طور میانگین تو زندگیش از کنار ۳۶ تا قاتل رد میشه "

و طبق عادت معمولم دهنمو یک متر واکردم تا نشون بدم خیلی هیجانزدم

و تو انگار ک یکی دم گوشت گفته باشه "تو شیلی دوازده نفر ب قیمت کنسرولوبیا اعتراض کردن" خیلی بی تفاوت و تا کمی هم موقرانه نگام کردی و بهم گفتی

پس باید از این ب بعد بیشتر بگم مراقب خودت باش!


یک پی نوشت طولانی:

ما ب اندازه ی کافی برای همه چیز روح و ذهنمان را درگیر کردیم, خرد شدیم و دوباره خودمان را ساختیم, لطفا اگر دوستتان داشتیم بگذارید با خیال راحت عاشقتان باشیم 

همانطور ک یک فرمانده بعد از کشتن و زخمی شدن احتیاج دارد شمشیر و سپرش را بیندازد ب گوشه ای و زیر درخت گریه کند... اگر دوستتان داشتیم درختی باشید ک برای دوست داشتنش احتیاجی نیست بجنگیم... 

ما از جنگیدن خسته شدیم...

 برعکس ادمها ک دست نیافتنی هارا دوست دارند, عاشق انهاییم ک دوست داشتنشان راحت است, بدون دغدغه است... 

مثل گلها ک فقط میشود بوییدشان, مثل سیب های ترد ک فقط میشود گازشان زد و مثل ستاره ها ک فقط میشود درشان غرق شد, ادمهایی ک فقط میشود باخیال راحت دوستشان داشت...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۰
میم. طرار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی