پیامبر
شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۲۶ ب.ظ
شاید پیامبری...
از وقتی امدی بیشتر با خدا حرف میزنم...
دلتنگ روزهای خوبم...
من و خدا باهم دوست نداشتن را تمرین میکنیم...
این منم ک خودش خودش را زنده زنده دفن میکند...
تو پیامبری باش ک با زنده ب گور کردن مخالفی...
من و خدا باهم دوست نداشتن را تمرین میکنیم...
بین خودمان بماند، گاهی خدا کنارم مینشیند، خودم حلقه اشک را در چشمانش دیدهام وقتی دلش ب حال من میسوزد...
تو ک پیامبری
من خود دردم، خود رنج، خود تمام حس های مبهم ک خداهم نمیداند باید با من چکار کند...
من و خدا باهم دوست نداشتن پیامبرمان را تمرین میکنیم...
۹۶/۰۲/۱۶