درختی باشید ک برای دوست داشتنش احتیاج نیست بجنگیم
با کتاب و جزوه هات ور میرفتی, تحمل اینهمه سکوت برام مشکل بود گفتم:
" اینجارو ببین نوشته هر فرد ب طور میانگین تو زندگیش از کنار ۳۶ تا قاتل رد میشه "
و طبق عادت معمولم دهنمو یک متر واکردم تا نشون بدم خیلی هیجانزدم
و تو انگار ک یکی دم گوشت گفته باشه "تو شیلی دوازده نفر ب قیمت کنسرولوبیا اعتراض کردن" خیلی بی تفاوت و تا کمی هم موقرانه نگام کردی و بهم گفتی
پس باید از این ب بعد بیشتر بگم مراقب خودت باش!
یک پی نوشت طولانی:
ما ب اندازه ی کافی برای همه چیز روح و ذهنمان را درگیر کردیم, خرد شدیم و دوباره خودمان را ساختیم, لطفا اگر دوستتان داشتیم بگذارید با خیال راحت عاشقتان باشیم
همانطور ک یک فرمانده بعد از کشتن و زخمی شدن احتیاج دارد شمشیر و سپرش را بیندازد ب گوشه ای و زیر درخت گریه کند... اگر دوستتان داشتیم درختی باشید ک برای دوست داشتنش احتیاجی نیست بجنگیم...
ما از جنگیدن خسته شدیم...
برعکس ادمها ک دست نیافتنی هارا دوست دارند, عاشق انهاییم ک دوست داشتنشان راحت است, بدون دغدغه است...
مثل گلها ک فقط میشود بوییدشان, مثل سیب های ترد ک فقط میشود گازشان زد و مثل ستاره ها ک فقط میشود درشان غرق شد, ادمهایی ک فقط میشود باخیال راحت دوستشان داشت...